Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-29@17:10:19 GMT

طرح‌های ضدایرانی «مسا» و «ناتوی عربی» چگونه شکست خوردند؟

تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۵۱۵۴۷

طرح‌های ضدایرانی «مسا» و «ناتوی عربی» چگونه شکست خوردند؟

راهبرد خاورمیانه‌ آمریکا همواره طی سال‌های اخیر ناکام مانده‌است؛ راهبردی از ایجاد ناتوی عربی و ناتوی خاورمیانه‌ گرفته تا مهار چین و انزوای ایران.

به گزارش مشرق، باوجود ماجراجویی‌ها و سیاست‌های تنش‌افروزانه آمریکا در عرصه بین‌الملل، این کشور هر روز بیشتر در باتلاق مشکلات فرو می‌رود؛ به طوری که بسیاری بر این باورند هژمونی آمریکا از مدت‌ها پیش پایان یافته و این کشور در مسیر رو به زوال قدم برمی‌دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در همین ارتباط اخیراً رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان نظام با اشاره به اینکه آمریکا ضعیف‌تر از گذشته است، گفتند: آمریکای اوباما از آمریکای بوش ضعیف‌تر بود، آمریکای ترامپ از آمریکا اوباما ضعیف‌تر بود.

حضور نظامی در منطقه

آمریکایی که تا قبل از جنگ‌های جهانی در لاک خود پنهان شده‌بود، در فضای پساجنگ جهانی دوم به ویژه سال‌های آغازین هزاره سوم با بهانه‌های واهی خاورمیانه را هدف‌گذاری کرد تا همزمان اهداف چندگانه‌ای را پیش ببرد.

چندی پیش اندیشکده «شورای آتلانتیک» به واکاوی این اهداف و روند تحقق آنها پرداخت و نوشت هدف اصلی آمریکا در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، این بود که مانع گسترش نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در خلیج فارس شود. به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پس از جنگ ایالات متحده علیه عراق برای آزادسازی کویت در سال ۱۹۹۱، آمریکا حضور نظامی قابل توجهی در خاورمیانه یافت. هدف از حضور نظامی این بود که ایران و عراق را مهار و توافقنامه‌های صلح جدیدی بین کشورهای عربی، فلسطینی‌ها و اسرائیل امضا کند.

پس از وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، آمریکا به زعم خود بیشتر به مبارزه با تروریسم و منع اشاعه سلاح‌های هسته‌ای تمرکز کرد. در همین راستا و بر اساس شواهد دروغینی مبنی بر وجود برنامه تسلیحات کشتار جمعی در عراق، آمریکا در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کرد. اشغال عراق در حالی اتفاق افتاد که ۲ سال قبل یعنی در سال ۲۰۰۱ نیز به بهانه ریشه کن کردن تروریسم، افغانستان را اشغال کرده‌بود.

در نهایت نتیجه آن شد که آمریکا در افغانستان نه تنها نتوانست تروریسم را ریشه کن کند، بلکه خود به افزایش تحرکات تروریستی دامن زد و پس از ۲ دهه یعنی اوایل دولت بایدن ناگزیر به فرار از این کشور شد. در عراق هم بهانه ساختگی آمریکا مبنی بر وجود سلاح‌های شیمیایی و کشتار جمعی بر کسی پوشیده نماند. در واقع بوی نفت و طمع فروش تسلیحات، پای آمریکا را به این منطقه باز کرده‌بود.

در این مدت، مهار و انزوای ایران یکی از مهمترین دلایل حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس و بهانه‌ای برای اجماع‌سازی بین کشورهای عرب و مسلمان منطقه علیه تهران بوده‌است که البته هیچ یک از این اتئلاف‌ها به بار ننشست.

ائتلاف‌های بی‌سرانجام

طی دهه‌های اخیر، تلاش برای تبلیغ و ترویج ایران‌هراسی و نیز ائتلاف‌سازی علیه جمهوری اسلامی قوت گرفته‌است. حتی در سفر تیرماه پارسال «جو بایدن» رئیس‌جمهوری آمریکا به فلسطین اشغالی و عربستان سعودی، زمزمه‌هایی مبنی بر تلاش وی برای تجویز ناتو برای کشورهای خاورمیانه به گوش می‌رسید؛ ائتلاف‌های مشابه پروژه «ناتوی عربی» از سطح شعار فراتر نرفتند

ائتلاف مدنظر بایدن همان ناتوی عربی-اسرائیلی در قامت «ناتوی خاورمیانه» بود که رژیم صهیونیستی را به آغوش بازیگران عرب منطقه می‌انداخت. البته همان طور که انتظار می‌رفت، این ائتلاف ضدایرانی نیز در همان ابتدای کار شکست خورد و در حد شعار باقی ماند.

اینها تنها ۲ مورد از ائتلاف‌های نافرجام آمریکا در منطقه غرب آسیا بود. پیشتر نیز تشکیل «ارتش مشترک عربی» هفتاد سال قبل به فاصله کوتاهی از تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی مطرح شد اما هرگز به مرحله اجرا در نیامد. بعد از وقوع تحولات جهان عرب در سال ۲۰۱۱ موسوم به «بهار عربی» نیز بار دیگر مسئله تشکیل ارتش مشترک عربی به میان آمد.

لازم به ذکر است که طرح «اتحاد کشورهای عربی» در سال ۲۰۱۵ برای تشکیل یک نیروی ترکیبی ضد تروریسم نخستین تلاش در این راستا بود. همچنین در سال ۲۰۱۷ یک پیشنهاد برای راه‌اندازی «اتحاد امنیت خاورمیانه» (MESA) توسط عربستان سعودی پیشنهاد شد؛ پیشنهادی که حمایت کامل «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا را به همراه داشت و به ناچار «ناتوی عربی» نامیده شد.

در حقیقت ایده ناتوی خاورمیانه‌ای نسخه بروز شده ائتلاف‌های نافرجام گذشته بود. تصور سران کاخ سفید بر آن بود، از آنجا که رژیم صهیونیستی در ائتلاف‌های عربی نمی‌گنجد، می‌تواند در ناتوی منطقه‌ای کنار بازیگران عرب منطقه باشد؛ ائتلافی که حمایت غرب به ویژه ایالات متحده را با خود داشته‌باشد اما در واقع این مدل از ناتو بیشتر به رؤیا شبیه بود تا واقعیت.

ناتوی خاورمیانه از آن جهت شانسی برای تحقق و تبدیل شدن به واقعیت نداشت و امروز نیز ندارد که شکاف‌های درونی آن بسیار عمیق است؛ شکاف‌هایی چه در بین اعضای عرب ائتلاف و چه بین اعراب و رژیم صهیونیستی که کارشناسان را در اینکه ناتو خاورمیانه‌ای توهمی بیش نیست، به یقین رسانده‌است.

در وهله نخست می‌توان به اختلافات و رقابت‌های درون بلوک عرب شامل عربستان، امارات، کویت، عمان، قطر، بحرین و اردن اشاره کرد که در بسیاری از مواقع وارد فاز جدیت و خشونت می‌شود، حتی همانند چالش بین عربستان، امارات و بحرین با قطر در سال ۲۰۱۷ که این اختلافات نشان داد، پتانسیل تبدیل شدن به یک بحران فراگیر را دارد.

ضمن اینکه، موانع تازه‌ای به چالش‌هایی که پیشتر منجر به شکست ناتوی عربی شد، به آن اضافه شده‌است. موانع اصلی در مقابل طرح ناتوی عربی عبارت بودند از بروز بحران قطر و شکاف داخلی کشورهای عربی بر سر مسائل منطقه‌ای، تفاوت در قرائت‌های کشورهای منطقه از تروریسم، شکاف در جهان عرب بر سر چگونگی مواجهه با ایران و شکاف‌های مذهبی شیعی سنی در خاورمیانه.

با همه این تفاسیر، ناتوی عربی در سطح شعار باقی ماند، چه رسد به ناتوی خاورمیانه‌ای که اختلافات آشکار آمریکا و عربستان بر سر بحران اوکراین و صادرات نفت و نیز ورود بازیگر نامشروع و پر دردسری چون رژیم صهیونیستی به مشکلات آن افزوده شده‌است.

چندی پیش پایگاه آمریکایی «بلومبرگ» با قاطعیت احتمال شکل‌گیری ناتوی خاورمیانه‌ای را رد کرد و نوشت: گرچه استدلال‌ها برای تشکیل یک ناتو در خاورمیانه کاملاً منطقی به نظر می‌رسد اما این امر به شدت تحت‌تأثیر واقعیت‌های سیاسی و نظامی منطقه قرار می‌گیرد. کشورهایی که تمایل به تشکیل چنین ائتلافی دارند و برای تعیین اهداف امنیتی مشترک تلاش کرده‌اند، به دشمنان مشترک اهمیتی نمی‌دهند. اکثر آنها دارای ارتش‌هایی هستند که به جای دشمنان خارجی برای محافظت از رژیم‌هایشان در برابر اعتراضات داخلی طراحی شده‌اند. این کشورها شاید در سرکوب فعالان غیرمسلحی که برای دستیابی به دموکراسی تلاش می‌کنند، ماهر باشند اما سابقه ضعیفی در مهار درگیری‌های بزرگ دارند.

آخرین و البته مهمترین مؤلفه را باید در توافق اخیر ایران و عربستان و ازسرگیری روابط دیپلماتیک تهران- ریاض مشاهده کرد؛ توافقی که هر گونه ائتلاف‌سازی ضدایرانی را از سوی غرب به چالش می‌کشد.

نشانه‌های زوال راهبرد خاورمیانه‌ای آمریکا

نشانه‌های بسیاری بر شکست راهبرد منطقه‌ای آمریکا دلالت دارند که «امیل هوکایم» کارشناس اندیشکده آمریکایی «مؤسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک» به شماری از آنها اشاره می‌کند.

این کارشناس اندیشکده «مؤسسه بین المللی مطالعات استراتژیک» معتقد است: تشدید رقابت‌های منطقه‌ای، تجدید حیات روسیه و نقش رو به رشد چین در خاورمیانه از جمله چالش‌های روبروی آمریکا در خاورمیانه هستند. علاوه براین، آنچه برای واشنگتن نگران‌کننده است، عملکرد ضعیف چهار متحد سنتی آمریکا در منطقه یعنی اسرائیل، مصر، ترکیه و عربستان سعودی است که در رقابت یا در تضاد با اولویت‌های استراتژیک آمریکا عمل می‌کنند.

وی ادامه می‌دهد که اسرائیل هرگونه چشم‌انداز برای تشکیل دولت فلسطین را نابود کرده، مصر از ایالات‌متحده فاصله گرفته و روسیه را به‌عنوان شریک خود انتخاب کرده، ترکیه بدون توجه به منافع ایالات‌متحده و ناتو در حال پیشبرد سیاست‌های همسایگی خود است و عربستان سعودی که ایالات‌متحده را در جنگ یمن وارد کرد، در صورت شکست، هزینه‌های زیادی را برای قدرت منطقه‌ای آمریکا ایجاد خواهد کرد. عربستان و امارات همچنین در یک رقابت منطقه‌ای با ترکیه درگیر هستند. در همین حال شکافی که میان عربستان سعودی و امارات متحده عربی با قطر ایجاد شده، سیاست‌گذاران آمریکایی را ناامید و تلاش‌ها برای دستیابی به امنیت منطقه‌ای را مختل کرده است.

نشانه‌های دیگر زوال، راهبرد خاورمیانه‌ای آمریکا در برخورد عربستان با بایدن و ایران مشخص شد. آل سعود که پارسال آب پاکی را روی دستان بایدن ریخت و وی را با دستان خالی روانه نیویورک ساخت، اخیراً با توافق با ایران تیر خلاص را به پیکرد راهبرد خاورمیانه‌ای آمریکا شلیک کرد.

فرجام کلام

راهبرد خاورمیانه‌ای آمریکا که در سال‌های اخیر، نشانه‌های شکست آن با ائتلاف‌سازی‌های نافرجام همچون «ناتوی عربی» و «ناتوی خاورمیانه‌» تاحدی آشکار شده‌بود، اینک با بازیگری فعال چین در خاورمیانه و توافق تهران- ریاض کاملاً برملا شده‌است.

آمریکا نه تنها از آزمون ائتلاف‌سازی علیه ایران سربلند بیرون نیامد بلکه اینک متحدان را از خود دور و به تهران نزدیک می‌بیند، ضمن اینکه نقش میانجیگرانه و ثمربخش چین نقشه مهار چین از سوی آمریکا را نقش برآب کرد.

در همین ارتباط «مایکل دوران» مدیر مرکز صلح و امنیت در خاورمیانه در اندیشکده آمریکایی «هدسون» بر این باور است که «چین با وساطت میان ایران و عربستان و ایجاد توافق میان دو کشور، آمریکا را از تاج و تختش به عنوان تنها قدرت راهبردی در خلیج فارس به پایین کشید»؛ موضوعی که برای رژیم صهیونیستی متحد دیرینه آمریکا نیز گران تمام خواهد شد و احتمال اینکه قطار عادی‌سازی روابط صهیونیست‌ها با اعراب به ریاض نرسد دور از ذهن نیست.

منبع: مشرق

کلیدواژه: اعتراضات فرانسه قیمت ناتوی عربی ناتوی خاورمیانه چین ایران عربستان سعودی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت راهبرد خاورمیانه ای آمریکا ناتوی خاورمیانه رژیم صهیونیستی عربستان سعودی ایالات متحده کشورهای عرب ائتلاف سازی ناتوی عربی حضور نظامی منطقه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۵۱۵۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بالانسر ایران و اسرائیل

نشریه فارن‌افرز در تحلیلی از چشم‌انداز تنش در منطقه می‌نویسد: تشکیل اتحاد ضدایرانی نوظهور در خاورمیانه پس از حملات بی‌سابقه جمهوری اسلامی علیه (رژیم) اسرائیل آن‌گونه که صهیونیست‌ها به تصویر می‌کشند و از آن به تغییر پارادایم یاد می‌کنند، با پیچیدگی‌های خاورمیانه ناسازگار و بیش از حد ساده‌انگارانه است. واقعیت این است که اعراب دیگر سر ستیز با ایران ندارند.

به گزارش دنیای اقتصاد، دالیا داسا کای عضو ارشد مرکز روابط بین‌الملل یوسی‌اِل‌اِی و صنم وکیل مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا چتم هاوس ۲۶ آوریل ۲۰۲۴ در نشریه فارن افرز نوشتند: زمانی که ایران در ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل پرتاب کرد، اردن به دفع حملات کمک کرد.

گزارش‌های اولیه رسانه‌ها حاکی از آن بود که چند کشور عربی دیگر در دفاع از اسرائیل مشارکت داشته‌اند، تلاش‌هایی که البته این کشورها آن را رد کردند. با وجود این، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانه‌ای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. مبنی بر اینکه کشورهای عربی در صورت ادامه تشدید درگیری (رژیم) اسرائیل با ایران، سمت اسرائیل خواهند بود. هرزی هالوی، رئیس ستاد کل نیروهای نظامی (رژیم) اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران «فرصت‌های جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است.»

موسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده اسرائیلی، اعلام کرد که «ائتلاف منطقه‌ای و بین‌المللی‌ای که در رهگیری حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد اتحاد منطقه‌ای علیه ایران را نشان می‌دهد.»

پس از آنکه پاسخ (رژیم) اسرائیل به حمله ایران با یک ضربه نسبتا محدود به تاسیساتی در ایران انجام شد، دیوید ایگناتیوس ستون‌نویس واشنگتن پست، اظهار کرد که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقه‌ای علیه ایران رفتار می‌کند.»

او نوشت: «به نظر می‌رسد که (رژیم) اسرائیل با پاسخ محدود، منافع متحدانش را در این ائتلاف - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن - که همگی در رهگیری آخر هفته گذشته بی‌صدا کمک کردند، مورد سنجش قرار داد.» به نظر ایگناتیوس، این یک «تغییر پارادایم بالقوه برای (رژیم) اسرائیل» است. تغییری که به خاورمیانه «شکل جدیدی» می‌بخشد. با این حال، این ارزیابی‌ها بیش از حد ساده انگارانه هستند و نمی‌توانند پیچیدگی چالش‌های منطقه را درک کنند.

مطمئنا، با توجه به ماهیت بی‌سابقه تبادلات نظامی آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقه‌ای را بیشتر در نظر بگیرد. اما واقعیت‌های منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل می‌شود، تغییر قابل‌توجهی نکرده است. حتی قبل از حمله حماس در ۷ اکتبر و متعاقب آن جنگ (رژیم) اسرائیل با غزه، کشورهای عربی که توافق‌نامه ۲۰۲۰ ابراهیم را امضا کردند و عادی‌سازی با (رژیم) اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل از گسترش شهرک‌سازی‌های اسرائیل در کرانه باختری و رویکرد او نسبت به غزه، ناامید شده بودند.

مجموعه‌ای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینی‌ها در کرانه باختری در بهار سال ۲۰۲۳ به تنش‌های منطقه‌ای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب تردید بیشتری در حمایت آشکار از (رژیم) اسرائیل پیدا کردند، چرا که می‌دانستند همکاری آشکار می‌تواند به مشروعیت داخلی آن‌ها لطمه بزند.

هیچ چیزی درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و (رژیم) اسرائیل نشان نمی‌دهد که این مواضع تغییر کرده باشد. گروهی از دولت‌ها که بسیاری از اسرائیلی‌ها از آن‌ها به عنوان «اتحاد سنی» یاد می‌کنند، همچنان به دنبال متعادل کردن روابط با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود، و مهم‌تر از همه، جلوگیری از درگیری منطقه‌ای گسترده‌تر هستند.

آن‌ها همچنین احتمالا پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقه‌ای (رژیم) اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به پذیرش تشکیل کشور فلسطینی از سوی اسرائیل بستگی دارد.

طرح موازنه

پیش از حمله ۱۳ آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با (رژیم) اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد. اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشک‌های ارسالی ایرانی را رهگیری کنند. گزارش‌های اولیه رسانه‌ها به‌ویژه در ایالات متحده و (رژیم) اسرائیل، تاکید می‌کردند که تلاش‌های گسترده منطقه‌ای در مورد حمله تهران انجام شده است. اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به دفاع از اسرائیل را تکذیب کردند.

مقامات اردنی از مشارکت برای حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به (رژیم) اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که «امنیت و حاکمیت» اردن بالاتر از همه ملاحظات قرار دارد. تلاش‌هایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با (رژیم) اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده نتوانسته در مهار رفتار (رژیم) اسرائیل در غزه موفقیتی کسب کند، شگفت زده شده‌اند. اما آن‌ها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند.

آن‌ها هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که ایالات متحده تامین می‌کند، نمی‌بینند. در ماه‌های اخیر؛ کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن، کمک به مدیریت پویایی‌های امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیت‌های ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر را ادامه داده‌اند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقه‌ای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر توافق عادی‌سازی آینده با اسرائیل باشد. امارات نیز به تلاش خود برای مذاکره درباره توافق‌نامه دفاعی با دولت بایدن ادامه داده است.

اما در عین حال کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیک‌تری با تهران دارند. آن‌ها به خوبی می‌دانند که نزدیکی به ایران آن‌ها را در معرض خطر قرار می‌دهد. در سال ۲۰۱۹، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا از توافق هسته‌ای که ایالات متحده و سایر قدرت‌های بزرگ با ایران بر سر آن توافق کرده بودند، تهران آنچه بی‌ثباتی در سراسر خلیج فارس خوانده می‌شود را گسترش داد، به کشتی‌ها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. پس از امضای توافق‌نامه ابراهیم، تهران به صراحت به بحرین و امارات هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.

خیلی پیش از حمله حماس در ۷ اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر ایرانی که به طور فزاینده تهاجمی‌تر می‌شود، تلاش برای قرابت است، نه تلافی. امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود را با ایران به ترتیب در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳ احیا کردند.

از ۷ اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیام‌ها و هشدارهایی را بین ایران و (رژیم) اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنش‌ها پیشنهادهایی را برای خروج از این پیچ دشوار، ارائه کرده‌اند. دو روز پس از حمله ایران در ۱۳ آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تشدید درگیری به‌صورت تلفنی تماس گرفت.

منافع آینده

در ماه‌های آینده، کشورهای عربی احتمالا تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادل‌کننده را حفظ کنند و همه طرف‌ها را به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ادامه یابد، آن‌ها احتمالا حتی بیشتر از اکنون تمایلی به حمایت از عملیات اسرائیل نخواهند داشت. هزینه‌های داخلی آن‌ها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالا با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، به‌ویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند. بسیاری از کشورهای عربی نگرانی‌های اسرائیل در مورد فعالیت‌های منطقه‌ای ایران، به‌ویژه حمایت تهران از شبه‌نظامیان غیردولتی را دارند.

اما کشورهای عربی خلیج فارس، به وضوح محاسبه کرده‌اند که باز کردن باب گفت‌وگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزه‌های اقتصادی، و انجام دیپلماسی پشتیبان با تهران امن‌ترین راه‌ها برای حفاظت از منافع آن‌ها و جلوگیری از سرریز درگیری است. به هر میزان که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالا از این اشکال تعامل عقب‌نشینی نخواهند کرد. تلاش‌های آن‌ها برای عادی‌سازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاش‌ها برای عادی‌سازی روابط آن‌ها با اسرائیل متوقف شده است.

در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشم‌انداز عادی‌سازی را مشروط به مشارکت در یک فرآیند سیاسی با هدف ایجاد کشور فلسطینی خواهد کرد. با این حال، (رژیم) اسرائیل این درخواست‌های عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادی‌سازی می‌تواند از همان جا که متوقف شده بود ادامه یابد. عادی‌سازی بیشتر اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با (رژیم) اسرائیل نیست.

همچنین به این زودی‌ها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهد شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستم‌های دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بیشتر است، که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمان‌بر است. کشورهای عربی، به‌ویژه دولت‌های عرب خلیج فارس، از تلاش‌های اسرائیل برای تنزل دادن توانایی‌های نیابتی ایران استقبال خواهند کرد.

اما آن‌ها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که می‌تواند چشم‌انداز اقتصادی شکننده منطقه را بی‌ثبات کند مخالفت خواهند کرد. با وجود اینکه کشورهای عربی علاقه‌مند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، آن‌ها نمی‌خواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه عمل می‌کند.

آن‌ها ترجیح می‌دهند روابط چندمنطقه‌ای و جهانی را متعادل کنند، نه اینکه پل‌ها را پشت سر خود خراب کنند. با وجود این محدودیت‌ها، کشورهای عربی می‌توانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو طرف - و ایجاد خطوط گرم برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است.

دقیقا به این دلیل که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با ایران و اسرائیل تقویت کرده‌اند، آن‌ها می‌توانند از این روابط برای تشویق به خویشتن‌داری و کمک به انتقال پیام‌ها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیری‌ها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند. در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید پلتفرم خود را برای گفت‌وگوی منظم ایجاد کنند. حملات اخیر که ایران و (رژیم) اسرائیل را در آستانه جنگ قرار داد، نشان می‌دهد که تا چه میزان نیاز به چنین گفت‌وگویی ضروری شده است. اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیک‌تر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد.

همکاری کاملا فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیرا در زمینه‌های مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشته‌اند، احتمالا ادامه خواهد داشت. با این حال، گردهمایی‌های منطقه‌ای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ می‌کنند، در کار نیست مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود علیه غزه پایان دهد. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاه‌مدت واقع بینانه‌تر، حمایت از توانایی آن‌ها برای میانجی‌گری و جلوگیری از درگیری‌های آینده بین ایران و (رژیم) اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.

دیگر خبرها

  • گفتگوی وزرای خارجه آمریکا و ترکیه درباره آتش‌بس غزه
  • بدهی خارجی ایران کمتر از ۲۶ کشور خاورمیانه و آسیای مرکزی شد
  • هشدار مصر و اردن درباره کوچاندن فلسطینیان/ تاکید قطر بر جلوگیری از ورود منطقه به جنگ
  • بلینکن در ریاض ادعای ضدایرانی کرد
  • ویدیو/ عملیات تنبیهی ایران علیه اسرائیل نقطه عطف استراتژیکی در منطقه خاورمیانه بود
  • الدفاعی: وعده صادق، پایان‌بخش توهم ارتش شکست‌ناپذیر اسرائیل
  • ریاض اولین مقصد «بلینکن» در دور جدید سفر منطقه‌ای خاورمیانه
  • لیگ NBA| سانز در یک قدمی حذف/ کلیپرز و باکس شکست خوردند
  • بالانسر ایران و اسرائیل
  • آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟